Web Analytics Made Easy - Statcounter

آقای خوئینی‌ها!شما دبیرکل مجمع روحانیون مبارز هستید.یک بار دیگر بیانیه دعوت به اعتراض و راهپیمایی 30 خرداد 88 را بخوانید. این نقدولی فقیه‌است یا دعوت به شورش علیه نظامی که خود شما برای آن زحمت کشیدید.

سرویس سیاست مشرق - روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:‌

********

جنگ بی‌صدا و تکلیف جبهه مؤمن انقلابی

محمد ایمانی در کیهان نوشت:
نه دلواپسی حکیمانه، با وسواس و ترس مترادف است و نه اطمینان قلب، با بی‌احتیاطی و غفلت یکی است. پیامبر و ائمه معصومین علیهم‌السلام، نفس مطمئنه و اسوه شجاعت بودند و در عین حال دلواپسی‌های بزرگی برای سرنوشت امت و انقلاب نوپای اسلام داشتند. امیرمومنان (ع) در قلعه خیبر را از جا کند یا در جنگ احزاب، حریف عربده‌کش را مقهور ضربت ذوالفقار کرد تا ندا آمد «لا فتی الا علی، لا سیف الا ذوالفقار».


اما رادمردی چنین ، دلواپسی‌های بزرگ در قبال آینده جامعه اسلامی داشت.یک بار به هشدار فرمود « یُسْتَدَلُّ عَلَی اِدبارِ الدُّوَلِ بِاَربَعٍ: تَضییعِ الاُصولِ وَ التمَسُّکِ بِالفُرُوعِ وَ َتقدیمِ الاَراذِلِ وَ تَاخیرِ الاَفاضِلِ. 4 چیز بر افول دولت‌ها دلالت می‌کند؛ تباه کردن اصول، آویختن به مسائل فرعی ، مقدم داشتن فرومایگان، و عقب راندن صاحبان فضیلت» (غررالحکم، ص 342). آیا اگر انسان غیرتمندی با این وارونگی‌ها مواجه شد، نباید نگران شود و اگر دلش شور زد و توسط همان وارونه‌ها ملامت شد، باید زبان در کام بکشد؟!
امیرمومنان (ع) بار دیگر درباره حلول 4 پدیده ناگوار هشدار داد و آن، زمانی بود که جناب مالک را به امارت مصر می‌فرستاد . حضرت غیر از عهدنامه مفصل (نامه 53) نامه کوتاهی هم به مالک داد که نامه 62 نهج‌البلاغه است. با فرض اینکه امام می دانست پای مالک به مصر نمی‌رسد و در میانه راه به شهادت می‌رسد، مخاطب اصلی این نامه، آیندگان هستند. امام ابتدا با اطمینان فرمود « به خدا قسم اگر به تنهایی با دشمنان روبرو شوم در حالی که تمام زمین را پر کرده باشند، مرا نه باک است و نه ترس. من بر گمراهی آنان و هدایتی که بر آن هستم، بصیرت و یقینی از جانب پروردگار دارم».


پس از آن درباره 4 عامل دلواپسی خود فرمود «همانا من آماده ملاقات پروردگارم و حسن پاداش او را امید و انتظار می‌کشم اما؛ اندوه و نگرانی‌ام از این است که حکومت امت به دست سفیهان و فاجران افتد، پس، مال خدا را میان خود دست به دست کنند، و بندگان خدا را به بردگی گیرند، و با صالحان به جنگ برخیزند، و با فاسقان حزب تشکیل دهند ... اگر این نگرانی نبود، این مقدار شما را ترغیب و توبیخ نمی‏کردم، و در جمع و تحریک شما کوشش روا نمی‏داشتم، و زمانی که سر باز زدید و سستی نمودید، رهایتان می‏کردم».
پایان این نامه، نهیب به هر کسی است که الی الابد دارای شرافت و غیرت است. حضرت فرمود « أَ لَا تَرَوْنَ إِلَی أَطْرَافِکُمْ قَدِ انْتَقَصَتْ ... انْفِرُوا رَحِمَکُمُ اللَهُ إِلَی قِتَالِ عَدُوِّکُمْ وَ لَا تَثَّاقَلُوا إِلَی الْأَرْضِ فَتُقِرُّوا بِالْخَسْفِ وَ تَبُوءُوا بِالذُّلِّ وَ یَکُونَ نَصِیبُکُمُ الْأَخَسَّ وَ إِنَّ أَخَا الْحَرْبِ الْأَرِقُ وَ مَنْ نَامَ لَمْ یُنَمْ عَنْهُ. آیا نمی‏بینید قلمرو شما با حمله دشمن رو به نقصان گذاشته، و شهرهایتان تحت فرمان آنان در آمده و در آنها جنگ درگرفته است؟ خدا شما را بیامرزد! به جانب جنگ با دشمنانتان حرکت کنید، و بر زمین سنگینی نکنید که تن به خواری بسپارید، و به ذلّت برگردید، و پست‏ترین‌ها نصیب شما شود. و مرد رزمنده، بیدار و هوشیار است، و هرکه از دشمن آسوده بخوابد، دشمن نسبت به او نخواهد خفت».


دل‌مشغولی سرنوشت کشور و انقلاب را داشتن، عین شرافت است. وقتی طمع دشمن به برخی روحیات مدیریتی معارض با فرهنگ انقلاب اسلامی را می‌بینیم، طبیعی است که دغدغه پیدا کنیم یا منزجر شویم؛ اگر که واجد علائم حیات انسانی و دینی باشیم. وگرنه انسانی که کمترین اراده‌ای برای نفی منکرات و صیانت از معروف‌ها نداشته باشد، به شهادت امیرمومنان «میت الاحیاء» و «میّت بین الاحیاء» است. اتفاقا علامت حیات و ممات یک جامعه و نخبگانش این است که آیا دارای حساسیت بر سر اصول و اقدام و عمل مبتنی بر آن هستند یا خیر؟ شان نزول « اصولگرایی» راستین و «اصلاح‌طلبی» واقعی همین جاست.
در عرف و ادبیات سیاسی رایج، اصولگرایی و اصلاح‌طلبی دو قطب متضاد همند، همان‌گونه که زمانی چپ و راست این گونه بود. اما صرف نظر از تابلوهای سیاسی، واقعیت این است که اصلاح‌طلبی و اصولگرایی دو روی یک سکه اند. مگر می‌شود انسان به مفهوم واقعی قائل به اصول و آرمان‌های مطلوب (به دست نیامده) باشد و معتقد به اصلاح و بهبود امور نباشد؟ یا از آن طرف، مگر ممکن است کسی بگوید من اصلاح‌طلب هستم اما اصول و آرمان‌های ثابتی نداشته باشد؟!


واقعیت این است که بخش عمده‌ای از دل مشغولی عوام و خواص ما در طول سالیان، مصروف کش‌وقوس چپ و راست و سپس، دوقطبی گمراه‌کننده «اصلاح طلب/اصولگرا» شد. و در همین حیص و بیص ، محافل اشرافی تجدید نظر طلب به تدریج فرصت پیدا کردند به واسطه دو قطبی‌سازی‌های سرگرم‌کننده خود را در حوزه قدرت و ثروت فربه کنند و با برخی ارکان نظام جهانی سلطه پیوند بخورند و پروژه‌های مشترک تعریف کنند. این پروژه از یک سو نفوذ و اخلال و اختلال و ایجاد فشلی در مراکز حاکمیتی را در دستور کار داشت و از طرف دیگر، مشغول ساخت و ساز در عرصه باورهای افکار عمومی بر خلاف اصول انقلاب اسلامی شد، چنان که راه اصلاح امور بر مبنای اصول حیات‌بخش ، دچار انسداد و انحراف شود.
دشمن در جریان جنگی دامنه‌دار در طول 4 دهه گذشته، به کمک اشرافیت غربگرا کوشیده تا ارکان حاکمیت و پایه‌های مردمی آن را از فرهنگ اسلام و انقلاب که تنها ریشه تغذیه جمهوری اسلامی است، دور کند و بده بستان میان مردم و صاحب منصبان را از طریق انتخابات و ...، به سمت کاهندگی و ارتجاع پیش ببرد. باید در مقابل چنین جنگ پیچیده‌ای، در تراز حاکمیتی و مردمی بسیج شد، اتاق جنگ و ستاد فرماندهی میدانی داشت، نهضت روشنگری و مطالبه به راه انداخت و پای کار آمد. امروز هم مانند همیشه تاریخ انقلاب، وقت تشخیص و اقدام بهنگام _ و البته سنجیده _ است و نه روزگار تردید و تعلل و فشلی و اختلاف و یا واکنش های صرفا هیجانی کم عمق.


مفسدان اقتصادی-سیاسی چند کار را با هم می‌کنند. خریدن رسانه ها و برخی نمایندگان و مدیران یا لا اقل اخته و منفعل کردن آنها ، جبهه سازی و سربازگیری از میان مردم و صاحب منصبان، ایجاد اختلاف و انشقاق در حاکمیت برای سلب امکان واکنش بهنگام، و دامن زدن به حاشیه ها و دو قطبی های دروغین مانند آنچه در انتخابات کردند. آقای «غ - ک» دبیر کل مفسد یک حزب اشرافی، اوایل آذر 94 در مصاحبه با روزنامه شرق، ضمن نام بردن از برخی اصولگرایان غافل، خواستار «سربازگیری» از آنها شد و گفت « ما بعد از پیروزی در انتخابات 92 روش نامعقولی به کار نگرفتیم. دولت از طرف مقابل یارگیری کرده است مثلا در سیاست خارجی و برجام. در مجموع بازی طرفداران دولت در گروه‌های سیاسی به واسطه همین سربازگیری از جبهه مقابل بوده است و در مجلس هم می تواند اتفاق بیفتد».


او رئیس یک کارتل بزرگ رسانه با چندین روزنامه و هفته نامه و سایت است که در انتخابات شورای شهر تهران ، از سوی برخی نشریات اصلاح طلب متهم به باج‌گیری های میلیاردی از برخی نامزدها برای قرار گرفتن در فهرست امید شد و همین حالا هم پس از مهندسی فهرست مذکور، به همراه سخنگوی مفسد وبرخی اعضای حزب، برای فریب اصلاح طلبان و تحمیل شهردار به شورا تقلا می‌کند. قبل از پالس دبیر کل حزب اشرافی برای سربازگیری، «عباس - ع» عضو مرکزیت حزب منحله مشارکت 5 مهر 91 به عصر ایران درباره یکی از اصولگرایان ریزش کرده گفته بود «آقای ن ... اگر از جایگاه فعلی‌اش در جناح راست خارج شود و به اصلاح‌طلبان بپیوندد، چیزی به اصلاح‌طلبان اضافه نمی‌کند. اهمیت او در این است که در آن سو قرار دارد نه در این سو! آقای ن ... اگر به این سو بیاید، جایگاهش را در آن سو از دست می‌دهد. او باید در آن سو خوب بازی کند»!
بخش بعدی پازل را باید از لا به لای تحلیل نشریه صدا - ارگان حزب اشرافی مورد بحث که حتی مشارکتی ها را هم به استخدام و بازی گرفته – بیرون کشید. این نشریه 20شهریور 95 باز هم به قلم «عباس - ع» نوشت «مهم‌ترین عاملی که در شرایط کنونی به عنوان پیشران برنامه ما عمل خواهد کرد، جلوگیری از وحدت میان اصولگرایان است. این هدف در 5 سال گذشته به نحو مطلوبی از سوی اصلاح‌طلبان پیش‌رفته است. نهایی کردن شکاف میان جناح حاکم، بسیار جدی و حتی به لحاظ تاریخی بسیار مهم است. اصلاح‌طلبان باید نقش «قوه»ای را بازی کنند که این شکاف را به مرز جدایی کامل برساند». ملاحظه می کنید که بحث ایجاد انشقاق در حاکمیت است و نه صرفا جناح مقابل.


مستندات فراوان و متواتر به ما یادآور می شود که جبهه مومن انقلابی و همه دلسوزان کشور با یک جنگ بی سر و صدا اما پر آسیب روبرو هستند و باید فراتر از دلخوری ها یا درگیر شدن و سائیدن و خراشیدن یکدیگر، پای این دفاع بزرگ بیایند. در اینجا سهم دو موقعیت مکمل هم را باید معلوم کرد. حتما رکن این جهاد کبیر، روشنگری و برانگیختگی (ایجاد موج مطالبه) اجتماعی است و در این زمینه باید اقدام را بر انفعال و لکنت و تزریق تحیر به بدنه ترجیح داد. اما گفته اند دو صد گفته چون نیم کردار نیست. آنجا که دستگاه های حاکمیتی و نظارتی مسئولیت دارند، جای سخنرانی و خطابه و نقد صرف نیست، بلکه باید با قاطعیت به میدان مبارزه آمد.


ما مامور به امر به معروف و نهی از منکرهستیم. « وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهًٌْ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ». ما مکلف هستیم برای اجرای درست فرمان امر به معروف و نهی از منکر، «امت» (سازمان) تشکیل دهیم؛ به عبارت دیگر مقدمه واجب، واجب است. نباید تشکیلات و سازمان ما منحصر در مثلا انتخابات و به مثابه چادرهای نیم بندی باشد که فقط شب انتخابات برپا و فردای آن _ پیروز بشویم یا نشویم، در هر دو صورت _ برچیده می‌شود. منطقا باید مسیر طی شده در امر هماهنگی و سازمان آسیب شناسی شود اما باید توجه شود که اولا این آسیب شناسی نباید به معنای ماندن دلخوری‌های کم مایه گذشته - مثلا انتخاباتی- باشد و ثانیا جای آسیب شناسی در زمین رسانه‌ای آلوده به اغیار (و تبادل اتهام یا دلخوری در این فضا) نیست. چنین رفتاری نقض غرض و ضد «جمعیت»و «انسجام»است. برای اینکه منفعل نباشیم و از اصول و آرمان ها تخفیف ندهیم یا صرفا تصلب و هیجان کور به خرج ندهیم، نیازمند سازمان هستیم.


دل مشغولی این نوشتار را باید در مجال دیگری شرح و بسط داد. اما اجمالا باید گفت آنچه سوز سینه اولیای الهی نسبت به دست درازی دشمنان حق را فرو می نشاند، بصیرت و شجاعت حضور موثر در میدان است. در نبرد صفین هنگامی که دو سپاه درگیر شدند، میمنه سپاه امیر مومنان (ع) رو به هزیمت گذاشت. امام همراه حسنین (ع) وارد جنگ شدند. حضرت سپاهیان را به مقاومت فرا خواند . پس از آن، لشکر به سمت سپاه شام تاختند و شامیان را تاراندند. امام با مشاهده این رشادت فرمود: «و قد رایت جولتکم و انحیازکم عن صفوفکم... و لقد شفی و حاوح صدری ان رایتکم باخره تحوزنهم کما حازوکم، و تزیلونهم عن مواقفهم کما ازالوکم... همانا، از جای کنده شدن و بازگشت شما در صفها را دیدم. فرومایگان گمنام و بیابان‌نشینان از مردم شام، شما را پس می رانند، حالی که شما گزیدگان عرب، و جاندانه های شرف، و پیشقدم در بزرگواری، و بلند مرتبه و والامقام هستید. سرانجام سوزش سینه ام فرو نشست که در واپسین دم دیدم آنان را راندید، چنانکه شما را راندند، و از جایشان کندید، چنانکه از جایتان کندند». (خطبه 107 نهج‌البلاغه)

تله انفجاری بازار مالی ایران

امیر استکی در وطن امروز نوشت:

برای داشتن درآمد خالص ماهانه یک میلیون تومان چه راه‌هایی در اقتصاد ایران وجود دارد؟ انتخاب رقم یک میلیون تومان از آن رو است که تقریبا عایدی خالص یک کارگر برای 8 ساعت کار مفید، هم‌اکنون چنین رقمی است. البته مبناهای دیگری برای انتخاب رقم نیز می‌توان داشت، مثل اینکه حداقل درآمد لازم برای یک ماه زندگی در شهر تهران با کیفیت معمولی چقدر است؟ یا اینکه درآمد لازم برای قرار گرفتن بالای خط فقر چه رقمی است؟ اما آنچه ما در این متن به دنبال سخن گفتن از آن هستیم ما را به انتخاب رقم یک میلیون تومان هدایت می‌کند. ما می‌خواهیم بدانیم برای کسب یک میلیون تومان در ماه چه راه‌هایی در اقتصاد ایران وجود دارد و یک میلیون تومان را هم براساس عایدی یک کارگر ساده متاهل بدون فرزند که مشمول قانون کار است محاسبه کرده‌ایم. دم دست‌ترین کارها یکی همین کارگری و دیگری سپرده‌گذاری بانکی است. در اصل اگر نرخ سپرده بانکی یک‌ساله را همان 15 درصدی که از طرف بانک مرکزی اعلام شده است در نظر بگیریم- حال آنکه بانک‌های زیادی هستند که رقم‌های بالاتری را پرداخت می‌کنند- برای داشتن 12 میلیون سود سالانه که معادل ماهانه یک میلیون تومان باشد باید رقمی برابر با 80 میلیون تومان را در یکی از بانک‌های کشور سپرده‌گذاری کنیم. نکته جالب اینجاست که کارشناسان هزینه ایجاد یک شغل پایدار در کشور را ارقامی در بازه 100 میلیون تومان تا حتی 2 میلیارد در بخش‌هایی مانند پتروشیمی ذکر می‌کنند.


البته اگر حد میانه این ارقام و رقمی را که در بیان اکثر آنها بر آن تاکید شده است، در نظر بگیریم باید بگوییم هزینه ایجاد یک شغل پایدار در ایران رقمی نزدیک به 160 میلیون تومان خواهد بود. رقمی که اگر در بانک‌های کشور سپرده‌گذاری شود ماهانه 2 میلیون تومان سود خواهد داشت و حتی اگر با نرخ 3800 تومان برای یک دلار، به دلار آمریکا تبدیل شده و در کم‌ریسک‌ترین بازار مالی جهان که اسناد خزانه‌داری ایالات متحده آمریکاست با نرخ بهره 25/1 درصدی فدرال رزرو سرمایه‌گذاری شود، ماهانه تقریبا 438 دلار معادل یک میلیون و 650 هزار تومان سود خواهد داشت. البته این رقم در ایران قابل توجه خواهد بود و در اقتصادی مانند ایالات متحده آمریکا رقمی بسیار ناچیز است و از آنجا که درآمد سرانه این کشور رقمی بسیار بزرگ‌تر از این است، پس همواره سرمایه‌گذاری در اکثر کسب‌وکارها به صرفه خواهد بود.

اما در ایران وقتی با 80 میلیون بشود ماهانه یک میلیون تومان سود دریافت کرد پس ورود به کسب‌وکارهایی که هزینه اشتغال در آنها برای هر نفر 2 برابر این رقم و معادل 160 میلیون تومان است، بسیار سخت خواهد بود. در اصل بالا بودن نرخ بهره موثر در کنار پایین بودن حداقل حقوق در ایران باعث شده است ارزش کار در اقتصاد ایران بسیار پایین باشد. در این شرایط صاحبان سرمایه با توجه به نرخ بهره موثر که همواره معاف از مالیات نیز هست، تمایلی برای سرمایه‌گذاری در تولید و راه‌اندازی کسب‌وکار جدید ندارند و از طرف دیگر ارتش بیکاران- که نیروی کارشان بسیار پایین قیمت‌گذاری شده است- نیز به تبع آن فرصت‌های کمی برای خروج از وضعیت بیکاری خواهند داشت. سود بازار تولید تقریبا نصف سود سپرده‌گذاری است و هیچ عقل سلیمی سپرده‌گذاری بدون مشقت را با سود 2 برابر کنار نمی‌گذارد تا کار با زحمت با سود نصف را ارجحیت دهد. با وجود حداقل دستمزد نازل در ایران قاعدتا باید تولید شغل با هزینه و دردسر کمتری صورت بگیرد اما از آنجا که نرخ بهره بالا از 2 سو بازارهای مختلف را تحت تاثیر قرار می‌دهد ما با چنین وضعیتی روبه‌رو هستیم. وضعیتی که در آن هزینه ایجاد 3 میلیون شغل که نیاز ضروری کشور است بالغ بر 480 هزار میلیارد تومان یا 126 میلیارد دلار خواهد بود.

نرخ بهره بالا از طرفی انگیزه راه‌اندازی کسب‌وکار را کم می‌کند و از طرف دیگر هزینه اعتبارات را برای کارآفرینان بالا می‌برد. آنچه بیش از هر راه‌حلی برای ایجاد اشتغال پایدار باید به آن پرداخت، کاهش نرخ بالای بهره موثر در کشور است. نرخی که در بازار مالی رسمی کشور پس از کسر تورم تولیدکننده (حدود 5 درصد) از نرخ تسهیلات اعطایی توسط بانک‌ها به بنگاه‌های اقتصادی، رقمی در کانال 20 درصد خواهد بود و در بازار غیررسمی مالی کشور در کانالی بیش از 30 درصد قرار خواهد گرفت (با در نظر گرفتن نرخ صدی 3 سنتی بازار ایران). اگرچه شاید به نظر برسد نرخ بهره بالا می‌تواند با افزایش میل سپرده‌گذاری، سرمایه‌ها را در دست بانک‌ها تجمیع کند و به دنبال آن به بخش‌های مختلف اقتصادی وام داده شود ولی در عمل بخش‌های معدودی در اقتصاد ایران خواهند بود که از پس این هزینه بالای تسهیلات بربیایند و اساسا باید این را پذیرفت که وقتی فردی برای شغلی که به عنوان مثال 8 درصد سود دارد وام با بهره 20 درصد می‌گیرد در حقیقت انتحاری کرده که به موجب آن زیان 12 درصدی را در مسیر معمولش برای خود رقم زده که این منهای دیرکرد و عدم پرداخت در سررسید است. به همین دلیل است که حجم مطالبات معوق و مشکوک‌الوصول بانک‌ها هم اکنون از 100 هزار میلیارد تومان گذشته و این تازه وقتی است که چشم خود را بر امهال معوقات از طریق وام‌دهی جدید ببندیم و اگر این نوع مطالبات سوخته شده را که به خاطر بزک کردن ترازنامه بانک‌ها غلتانده شده‌اند، در نظر بگیریم رقم مطالبات معوق و سوخت شده بانک‌ها به مراتب بیشتر از 100 هزار میلیارد تومان خواهد بود. خلاصه اینکه با هزینه تمام شده تسهیلات در کشور تنها کسب‌وکارهای بسیار پر بازده می‌توانند راه بیفتند و شاید تنها قاچاق بتواند از پس اینچنین هزینه بالایی برای پول برآید.

افغانستان در مسیر بحران جدید منطقه ای

پیرمحمد ملازهی در خراسان نوشت:

تحولات افغانستان از یک‌طرف در مسیر تشدید تنش بین دولت وحدت ملی و طالبان و از طرف دیگر گسترش شکاف و اختلافات در بین جناح‌های سیاسی حاکم در ساختار قدرت حرکت می‌کند. انفجار یک خودروی بمب‌گذاری شده توسط طالبان در کابل که دیروز در نزدیکی منزل محمد محقق معاون دوم ریاست اجراییه اتفاق افتاد به قیمت جان ۳۵ نفر تمام شد. این دهمین حمله در کابل در سال جاری بود. همزمان،ادارات دولتی در دو شهرستان ولایت‌های «غور» و «فاریاب» به دست نیروهای طالبان افتاده است.چند روزپیش هم «عبدور رحمان» پسر 23ساله «هبت‌ا... آخوندزاده»، سرکرده طالبان در هلمند افغانستان حمله ای انتحاری انجام داد که در نوع خود بی سابقه بود وتحول بزرگی در معادلات به شمار می رود ،چرا که تاکنون فردی از نزدیکان سران طالبان حمله انتحاری انجام نداده بود اما وقتی هبت ا... فرزندش را برای حمله انتحاری روانه می کند بدین معناست که طالبان تمام پل ها را پشت سر خود خراب کرده است.واقعیت این است که طالبان را نمی شود در معادلات افغانستان نادیده گرفت.طالبان، توانسته خود را بازسازی و احیا کند و از همین رو نیرویش چند برابر شده است و با دریافت سلاح و کمک های تجهیزاتی و حمایت های سیاسی – اقتصادی از حامیان منطقه ای و فرامنطقه ای خود، در مجموع در شرایطی قرار دارد که از 34 ولایت افغانستان توانسته است در 24 ولایت حضور موثر خود را تثبیت کند و در بستر این شرایط متاسفانه باید گفت که طالبان امروز در حدود 30 تا 40 درصد خاک افغانستان را در اشغال خود دارد و تنها در شهرهای مهم و راهبردی حضور خود را نتوانسته پررنگ کند.ازطرفی دقیق نیست که بگوییم توافق صلح در افغانستان که با پذیرش آن توسط حکمتیار انجام شده است،طالبان هم به روند صلح بپیوندد.حداقل حملات رو به گسترده طالبان چنین تصمیمی را نشان نمی دهد.افزون براین،حملات گسترده طالبان دلایل مختلفی دارد که یکی از آن دلایل شکاف جدی درون دولت وحدت ملی افغانستان است. قرار بود که لویی جرگه برگزار واصلاحاتی در آن صورت بگیرد ، شورای اجرایی تبدیل به نخست وزیری شود و عبدا... عبدا... به سمت نخست وزیری ارتقا یابد و قدرت از حالت متمرکز در دست رئیس جمهوری خارج شود و در واقع نوعی توزیع قدرت صورت بگیرد اما هیچ کدام از این ها عملیاتی نشد و اکنون هم اختلاف نظر در دولت وحدت ملی افغانستان خیلی بالا گرفته است و خود همین اختلاف نظر باعث تقویت طالبان و ناامیدی بسیاری از نیروهای امنیتی افغانستان شده است. از سوی دیگر،طالبان که به‌شدت تحت تأثیر سیاست‌های پاکستان قرار دارد از این که فشار آمریکا بر پاکستان سبب شود تا تحت‌فشار پاکستان طالبان مجبور به رفتن راهی بشود که حکمتیار رفته است نگران است از این رو به نظر می رسد که طالبان به خاطر نشان دادن حضور خود در صحنه دست به حمله‌های گسترده تری بزند وجنگ را تشدید کند.


افغانستان پایگاه اصلی داعش پس از سوریه
در این میان البته موضوع داعش در افغانستان و نقش پاکستان در این مسئله جای تامل بسیار دارد. داعش دارای ایدئولوژی افراطی است که به‌غیراز خود، هیچ نیروی دیگری را به‌عنوان مسلمان قبول ندارد. انحصارگری در ایدئولوژی که داعش گرفتار آن است، فقط یک گروه و نیروهای خاصی را به خود جذب می‌کند. در پاکستان و افغانستان، هستند گروه‌هایی که با این تفکر افراطی و رادیکال رشد کرده‌اند. بنابراین، زمینه‌هایی برای نفوذ داعش هم در پاکستان و هم در افغانستان وجود دارد.اکنون نیزداعش در منطقه خاورمیانه به دلایل متفاوتی دچار مشکل شده و نقش این گروه تکفیری از نظر غرب و آمریکا در منطقه خاورمیانه تمام شده است. پایگاه اصلی داعش بعد از شکست در سوریه و عراق، افغانستان خواهد بود و داعش در سه منطقه افغانستان مستقر خواهد شد و این البته با طراحی غرب است که داعش در مناطق استراتژیک افغانستان مستقر شود و امکان دارد که پاکستان نیز در حمایت از داعش در افغانستان پیش قدم شود چرا که پاکستان این پیشینه را دارد که از گروه‌های تندرو در جهت تامین منافع بلند مدت خود به عنوان یک ابزار استفاده کند. عربستان سعودی نیز برای نفوذ خود در منطقه و اردن، امارات و ترکیه در مرحله بعدی می‌توانند حمایت کننده داعش باشند و در جنگ‌های گذشته هم این کشورها نشان دادند که از داعش حمایت کرده‌اند. اکثریت نیروهای داعش از افغانستان و آسیای مرکزی هستند که از طریق ترکیه به داعش پیوسته‌اند و هم‌اکنون دوباره از همین مسیر داعش به افغانستان و آسیای مرکزی منتقل خواهد شد.


استراتژی تهاجمی ترامپ برای افغانستان
سطح دیگر رقابت در ارتباط با افغانستان، بین‌المللی است. استراتژی که آمریکایی ها در زمان اوبامادر افغانستان اتخاذ کردند در حال حاضر قابل توجه تیمی که با ترامپ کار می کنند، نیست. وزیر دفاع و سایر مقامات امنیتی آمریکا این خط فکری را دیگر قبول ندارند.اوباما معتقد بود که به تدریج باید شرایطی فراهم شود تا مسئولیت امنیت افغانستان به نیروهای امنیتی دولت کابل سپرده شود و آمریکایی ها صرفا تعداد محدودی از نیروهای خود را برای آموزش در این کشور نگه دارند و در جنگ با مخالفان دولت افغانستان نیز هیچ گونه دخالتی نداشته باشند.اما تیمی که با ترامپ همراه است معتقد است که این استراتژی باید تغییر کند و یک استراتژی جدیدی را طراحی کردند و مشغول فراهم کردن زمینه برای عملی ساختن آن هستند، محور استراتژی جدید افزایش نیرو در افغانستان است و همچنین اجازه دادن به این نیروها که به طور مستقیم در جنگ شرکت کنند. این تغییر بسیار عمده ای است که بحث های زیادی را نیز مطرح کرده است و حتی در داخل خود

منبع: مشرق

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۱۵۱۴۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تمرینات انفجاری«پادشاه» برای بازگشت!

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛ حسن یزدانی که با هماهنگی کادر فنی در اردوی تیم ملی کشتی آزاد شرکت نکرده، این روزها در باشگاهی در زادگاهش جویبار به‌شدت مشغول تمرینات بدن‌سازی و مرور فنون است تا بازگشتی باشکوه به میادین بین‌المللی و به‌طور اخص، تورنمنت حساس مجارستان داشته باشد.

به نقل از فرهیختگان به‌گفته فیزیوتراپ حسن یزدانی، دامنه حرکتی کتف جراحی‌شده «پادشاه» به‌طور صددرصدی برگشته و وی از نظر گردش کتف، هیچ محدودیتی ندارد. هم‌چنین حسن یزدانی این روزها تمریناتی بسیار پرفشار و انفجاری را با وزنه انجام می‌دهد که شنیده شده او حداقل ۲۰ درصد بیش‌تر از روزهای پیش از عمل جراحی وزنه زده و تحمل فشار دارد.

یزدانی که تورنمنت بسیار پرفشار و رنکینگ‌دار پولیاک‌ایمره را در پیش خواهد داشت، طی تعطیلات اخیر در محل تمریناتش پذیرای تیم پزشکی و فیزیوتراپ‌هایش هم بود تا زیرنظر آن‌ها به تمرین بپردازد و پزشکان مستقیماً در جریان آخرین وضعیت آمادگی او قرار بگیرند. به‌نظر می‌رسد یزدانی صددرصد به روزهای خوبش برگشته و بدون مشکل فیزیکی، مهیای درخشش در مجارستان شده‌است.

257 251

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902966

دیگر خبرها

  • تصاویر جشن تکلیف ۲ هزار دختر افغانی + جزئیات
  • بورس انرژی دسترسی نیروگاه ها به منابع مالی را سریع تر می کند
  • جشن تکلیف ۲ هزار دختر افغانستانی
  • عکس‌| تمرینات انفجاری «پادشاه» برای بازگشت!
  • تمرینات انفجاری«پادشاه» برای بازگشت!
  • بررسی تاثیر حملات حماس، اسرائیل و اتفاقات اخیر منطقه بر بازار‌های مالی
  • سیلاب در غور خسارات مالی برجای گذاشت
  • اعلام پذیرش دانشجویان و اساتید تعلیقی و اخراجی آمریکا، حرکتی هوشمندانه و انقلابی است
  • آینده سرخابی‌ها با تعیین نحوه مدیریت ترسیم می‌شود
  • پلیس مفتخر به حمایت مردم فهیم و انقلابی است