در حاشيه نظريه «منطقه قوي به جاي کشور قوي» اتاق فکر روحاني مدافعان حرم را مسوول گرد و غبار خوزستان معرفي کرد! +عکس
تاریخ انتشار: ۱۸ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۹۶۰۲۱۶
خبرگزاري آريا - وقتي کشوري به خود حق مي دهد که هر کجا شيعه اي هست، نيروي نظامي براي به خون کشاندن آن بفرستد، ولي حق فرستادن يک کشتي امدادي براي ما قايل نيست، «منطقه قوي» نوعي خودفريبي است.
سرويس سياست مشرق - " قويترين کشور در منطقه نبايد به عنوان هدف اول دنبال شود، بلکه بايد منطقه قويتر مد نظر ما باشد، نه اينکه در رقابتهاي منطقهاي يک کشور بخواهد در برابر کشورهاي ديگر منطقه قد علم کند و قدرت خود را به رخ بکشاند و تفرقه و شکاف را بيشتر کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اين بخشي از سخنراني رييس جمهور محترم، جناب روحاني، 12 تيرماه در همايش بينالمللي مقابله با گرد و غبار در تهران بود، که بيش از باقي بخش ها بازتاب رسانه اي پيدا کرد. ايشان افزود:
"امروز بايد به فکر منطقه قوي و قويتر باشيم و بايستي رقابتهاي مخرب و نابجا را کنار گذاشت شعله جنگها و رقابتهاي منطقهاي نه تنها در دنياي سياست مخرب است بلکه طبيعت را نيز تحت تأثير قرار داده و گرد و غبار را هم فراگير خواهد کرد."
رييس جمهور گزاره "منطقه قوي به جاي کشور قوي" را براي اولين بار مطرح کردند که به نظر مي رسد محتاج تفصيل و توضيحات بيشتري بود که شايد در آينده اين مهم از طرف ايشان صورت گيرد.
اما منظور از «منطقه قوي» چيست؟ چنين ترمي در متون اکادميک و محافل نظري علم سياست و روابط بين الملل نداريم. احتمالا منظور تشکيل «ائتلاف هاي منطقه اي» است که اصولا هيچ کشف جديدي نيست و دهه ها قدمت دارد. پيمان اتلانتيک شمالي(ناتو)، پيمان ورشو، پيمان همکاري شانگهاي، پيمان امنيت جمعي تاشکند، شوراي همکاري خليج فارس همه نمونه هاي از اين ائتلاف هاي منطقه اي هستند.
در هر يک از اين پيمان ها، به اين گونه نيست که همه کشورهاي عضو پيمان از لحاظ قدرت نظامي، سياسي و اقتصادي در يک سطح باشند. اتفاقا اختلاف سطح بين کشورهاي عضو بسيار بالا هم هست.
توئيت بهمن ماه سال گذشته فتنه گر تابلودار 78 و 88، مصطفي تاجزاده درباره گرد و غبار در خوزستان
به واقع، در هر يک از اين پيمان ها يک يا دو کشور اصلي به عنوان موتور محرکه حضور دارند که کشورهاي ديگر را مي کشند. به عبارت ديگر، نقش سرپرستي دارند. نکته اين جاست، که مزاياي پيمان هاي امنيتي-نظامي منطقه اي بيش از آن که براي قدرت اي بزرگ باشد، براي کشورهاي کوچک تر است که در سطوح پايين تري از قدرت قرار دارند و با پيوستن به اين پيمان ها زير چتر امنيتي قدرت بزرگ تر قرار مي گيرند.
ناتو: ايالات متحده، فرانسه، بريتانيا و آلمان
پيمان ورشو: اتحاد شوروي
پيمان شانگهاي: چين و روسيه
پيمان امنيت جمعي: روسيه
شوراي همکاري خليج فارس: عربستان
سران کشورهاي عضو «پيمان امنيت جمعي»
اجلاس پيمان اتلانتيک شمالي(ناتو)
شوراي همکاري خليج فارس
بديهي است که براي تشکيل هر ائتلاف منطقه اي، بايد دست کم يک کشور قدرتمند به عنوان موتور محرکه و اصطلاحا «تامين کننده» پا جلو بگذارد و چنين پيماني را با کشورهاي اقماري تشکيل دهد. موضع کشورهاي يک منطقه نسبت به ائتلاف هاي منطقه اي از سه حال خارج نيست
1-مستقل ماندن از ائتلاف
2-پيوستن به ائتلاف هاي موجود
3- تشکيل ائتلاف جديد
وضعيت جمهوري اسلامي در حالت کنوني، وضعيت 1 است. حال اگر طبق ديدگاه رييس جمهور محترم، نياز به حضور ايران در يک ائتلاف منطقه اي است، قدر مسلم حالت دوم، يعني پيوستن به ائتلاف هاي موجود به هيچ عنوان نمي تواند مد نظر باشد. تنها ائتلاف موجود از اين نوع در منطقه غرب آسيا، شوراي همکاري خليج فارس است. اين که جمهوري اسلامي ايران بتواند عضو ائتلافي شود که اصولا فلسفه وجودي تشکيل آن در مقابله با قدرت و نفوذ منطقه اي جمهوري اسلامي ايران بوده است، نوعي تناقض و نقض غرض براي اين پيمان آن است. جمهوري اسلامي تنها زماني مي تواند عضو شوراي همکاري خليج فارس باشد، که ديگر ماهيتا جمهوري اسلامي، يعني تنها حکومت شيعي در کل دنيا نباشد، دست از حمايت از مظلومان عالم بردارد، و هيچ مسووليتي در قبال شيعيان در فراتر از مرزهاي خود نداشته باشد، با آمريکا و رژيم صهيونيستي به مصالحه برسد. اصولا تشکيل اين پيمان، به زمان اوج گيري جنگ ايران و عراق در ارديبهشت سال 60 باز مي گردد، و اين شورا به طور کامل پشت سر صدام حسين قرار گرفت و به تامين کننده مالي اصلي جنگ رژيم بعث با ايران تبديل شد. حتي در همين شوراي همکاري، فقط کافي بود که کشوري مانند قطر، اندکي ساز ناکوک با کشور محوري پيمان يعني سعودي، بزند تا در عرض يک شب مغضوب واقع شود و در معرض تهديد حمله نظامي يا کودتا از جانب موتلفان ديروز خود قرار گيرد.
اهداي کالاشنيکوف طلايي از جانب رييس شوراي همکاري خليج فارس به صدام حسين
فرض ما اين است که نظر رييس جمهوري محترم، شق سوم، يعني تشکيل ائتلاف منطقه اي جديد است. در اين صورت سوال اصلي اين است که جمهوري اسلامي با کدام کشور يا کشورها مي بايد و مي تواند وارد ائتلاف شود؟ تشکيل ائتلاف نظامي-امنيتي مستلزم ان است که کشورهاي عضو داراي اختلافات مبنايي با يکديگر نباشند و منافع امنيت ملي ان ها با هم در تقابل نباشد. از سوي ديگر، کشورهاي عضو بايد داراي سطحي حداقلي از اشتراکات سياسي، فرهنگي و ايدئولوژيک باشند. کشورهايي که در يک منطقه خاص، در وضعيت رقابت براي نفوذ هستند، نمي توانند با يکديگر ائتلاف نظامي تشکيل دهند(مثلا ايران با ترکيه، يا ترکيه و عربستان). کشورهايي که با يکديگر اختلافات ايدئولوژيک دارند، به طرق اولي، به هيچ عنوان در ائتلاف قرار نمي گيرند(مثال ايران با رژيم صهيونيستي، ايران و سعودي، چين با ژاپن). کشورهايي که با هم اختلافات ارضي و سرزميني دارند، يا نسبت به بخشي از خاک يکديگر ادعا دارند، نمي توانند با هم ائتلاف تشکيل دهند(ايران و امارات متحده، ارمنستان و آذربايجان، روسيه و اوکراين، چين و ژاپن) و اين فهرست را مي توان همچنان ادامه داد.
از سوي ديگر، رييس جمهور محترم که اين اصطلاح مبهم و کلي را به عنوان يک رويکرد مطرح مي کنند، بايد دست کم به مباني و پايه هاي حوزه روابط بين الملل تسلط داشته باشند. قدرت(به ويژه قدرت نظامي)، از نوع منابع بي پايان نيست که قابل توزيع عادلانه باشد و همه سهم گيرندگان از ان هم از اين تقسيم راضي باشند. قدرت بر مبناي تعريف ذاتي خود، امري «نسبي» است و از «عدم تساوي» و «عدم توازن» ناشي مي شود. يعني کشور A در منطقه X، قدرت منطقه اي محسوب مي شود، چون نسبت به شماري ديگر از کشورهاي ان منطقه، از توانايي هايي برخوردار است و قدرت آن بر آن کشورهاي «مي چربد». نمي توان از کشو A انتظار داشت که سطح قدرت خود را ثابت نگاه دارد، تا کشورهاي ديگر منطقه به ان برسند، و يک «منطقه قوي» تشکيل شود. جداي از اين که قدرت، در ذات خود، خاصيت انباشتي و ميل به فزوني دارد، وقتي کشوري اجازه دهد که ديگر کشورهاي منطقه به سطح قدرت آن برسند، ان گاه ديگر قدرت منطقه اي محسوب نمي شود، چون ديگر نسبت به آن ها برتري ندارد.
با يک مثال، بحث را روشن تر مي کنيم. کشور «الف»، داراي يک سامانه دفاع هوايي پيشرفته است که هيچ کدام از جنگنده هايي که همسايگان آن در اختيار دارند، نمي توانند خارج از پوشش دفاعي آن عمل کنند. اين وضع، موقعيت ان کشور را به عنوان «قدرت اول منطقه در پدافند هوايي» تثبيت مي کند. آن گاه، يکي از همسايگان ان، به نام کشور «ب»، نوعي از جنگنده را مي سازد يا مي خرد، که بالاتر از برد موشک هاي رهگير اين سيستم دفاع هوايي پرواز مي کند و از همان جا موشک يا بمب خود را بر سر کشور الف رها مي کند. اين جاست که کشور «الف» موقعيت ايمن خود را به عنوان قدرت اول پدافند هوايي در منطقه از دست مي دهد. عقلا و منطقا، اين کشور بايد به دنبال ارتقاء قدرت پدافند هوايي خود باشد. به عبارت ديگر، اين کشور براي حفظ جايگاه خود به عنوان قدرت منطقه اي، چاره اي ندارد که در بخش پدافند هوايي سرمايه گذاري کند تا سيستم هاي خود را ارتقاء دهد، وگرنه در مجموع، قدرت منطقه اي ان «کاهش» يافته است. منظور ما از ميل ذاتي «قدرت» به فزوني، همين است.
از سوي ديگر، قدرت منطقه اي بودن داراي شاخصه هايي است که برخي در همه جاي دنيا ثابت هستند، و برخي خاص مناطق معين. تسليحات هسته اي(موسوم به تسليحات «استراتژيک»)، قدرت موشکي، قدرت پدافند هوايي، استعداد نيروي زميني، استعداد خودروهاي زرهي، در اختيار داشتن نيروهاي ويژه، شمار هواپيماهاي جنگنده و ترابري، شمار توپخانه هاي خودکششي، در اختيار داشتن نيروهاي نيابتي، در اختيار داشتن مرزهاي آبي و........مصاديقي از شاخصه هاي قدرت نظامي کشورها هستند.
درباره جمهوري اسلامي ايران مي توان قدرت موشکي، نيروي زميني قدرتمند، در اختيار داشتن نيروهاي نيابتي، داشتن موقعيت ژئوپليتيک سرزميني(مثلا تسلط بر تنگه هرمز که شاهراه جريان انرژي جهان محسوب مي شود)، داشتن اراده، توان و نيروي متخصص براي خودکفايي و بومي سازي نيازهاي دفاعي و از همه مهم تر روحيه شهادت طلبي و جهادگري در نيروهاي مسلح را به عنوان شماري از شاخصه هاي قدرت ذکر کرد.
يکي از دلايلي که قدرت هاي جهاني حاضر به مذاکره با ما در زمينه هسته اي شدند، ترس آن ها از توان بومي غني سازي 20 درصدي بود. وقتي همه ذخاير اورانيوم 20 درصدي ما به خارج از کشور منتقل و در قلب راکتورهاي بتن ريخته شد، به اين جا رسيد که طرف مقابل مرتب نقض عهد مي کند و ظاهرا باکي هم ندارد، چون به خيال خود، دست ما از قدرت واکنش واقعي خالي شده است.
قلب راکتور اراک که با سيمان پر شد
يکي از دلايلي که در تابستان 2012، وقتي در جلسه امنيتي-نظامي رژيم صهيونيستي موسوم به «فوروم 8»، بحث حمله هوايي به تاسيسات هسته اي ايران مطرح شد، فرماندهان نظامي و امنيتي اين رژيم به شدت با نظر سياستمداران حاضر در اين جلسه(نتانياهو، باراک، ليبرمن) براي حمله مخالفت کردند، هراس عميق نظاميان اسراييل از نيروهاي نيابتي ايران در سوريه و لبنان بود. چون اين نيروهاي نيابتي، خط مقدم جبهه ضداسراييلي را به در گوش رژيم اشغالگر قدس برده اند. حال فرض کنيم، براي داشتن آن چيزي که برخي مسوولان «منطقه قوي» مي خوانند(و ما آن را همان «برجام منطقه اي» ويرايش شده مي دانيم)، ما براي رضايت سعودي و رژيم صهيونيستي و امارات و.......ايالات متحده، از حمايت از نيروهاي خود در منطقه دست بکشيم و ديگر «محور مقاومت» در کار نباشد، آن گاه در 2018، جلسه «فوروم 8» صهيونيست ها، مقامات نظامي و امنيتي به همان شدت 2012 با حمله هوايي به ايران مخالفت مي کنند؟
فرض کنيد با تصويب و اجرايي شدن اسنادي کلاني چون «2030»، آموزش و ترويج فرهنگ جهاد و شهادت در مدارس و کل سيستم آموزشي ما تعطيل شود، و علقه هاي فرزندان اين مرز و بوم با مباني اصيل مکتب ناجيه شيعه قطع گردد، آيا 20 سال ديگر، کساني چون «نادر مهدوي» و «بيژن گُرد» در نيروهاي مسلح ما پيدا مي شوند که با روحيه شهادت طلبي و عشق جهاد با مستکبران، با قايق موتوري به مصاف ناوهاي جنگي و بالگردهاي آپاچه آمريکايي در خليج فارس برود؟ آيا «قدير سرلک»ها و «تقي ارغوان»هايي پيدا مي شوند که دل از پاره هاي جان خون(زن و فرزند و پدر و مادر) ببرّند و رنج و مشقت جنگ در غربت استخوان سوز سوريه را بر خود هموار کنند تا پرچم اسلام و ايران را برافراشته نگه دارند؟ دشمنان ايران مي دانند که اگر مهدوي ها، گُردها، سرلک ها، بلباسي ها، ابوحامدها و صدها و هزاران جوان شهادت طلب شيعه نباشد، آن گاه همان مي شود که به قول ظريفي، " با فشار يک دکمه، کل توان دفاعي ما را نابود مي کنند."
و اما نکته آخر: يک مولفه مهم در تبديل يک کشور به «قدرت منطقه اي»، داشتن نفوذ منطقه اي از طريق به کارگيري ابزارهاي فرهنگي، سياسي، ديپلماتيک و نظامي است. در اين منطق، کشورهايي چون ترکيه، عربستان و حتي کشورهاي کوچک و کم جمعيتي چون قطر و امارات متحده عربي حق دارند که با خرج کردن هزينه هاي سرسام آور، هم شبکه هاي قدرتمند رسانه اي چون آنادولو، العربيه، الجزيره را براي پيشبرد خطوط سياسي خود به کار بگيرند، و هم مي توانند پول و امکانات، به گروه هاي تروريستي و مزدوري براي جنگ در خاک کشورهاي ديگر بدهند، و حتي مانند ترکيه و عربستان مستقيما نيرو به خاک کشورهاي ديگر بفرستند و يا حتي نزديک به دو سال خاک کشور همسايه را با انواع بمب ها و موشک هاي اهدايي «کدخدا» به توبره بکشند، چرا که همه اين ها در چارچوب کسب «قدرت و نفوذ منطقه اي» در روابط بين الملل، پذيرفته شده و مباح است. اما وقتي پاي جمهوري اسلامي ايران به ميان مي آيد، حتي نمي تواند براي همکيشان مظلوم خود در يمن کشتي حامل مواد غذايي ارسال کند، چون وزير خارجه «کدخدا» با يک تماس، مراتب نگراني خود را از آزرده شدن روح برجام به وزير خارجه ما ابلاغ مي کند و کشتي امدادي ما سر از جيپوتي در مي آورد!
جنگنده هاي «آمريکايي» سعودي بيش از يک سال و نيم است که يمن بي پناه را بمباران مي کنند
کشتي حامل کمک هاي انساندوستانه جمهوري اسلامي براي مردم يمن که با يک تلفن سر از جيبوتي درآورد!
ما نبايد حمايت خود را از مردم مظلوم ولي استوار يمن به زبان بياوريم، چون روح لطيف رقباي گردن کلفت منطقه اي ما آزرده مي شود!
ترکيه مي تواند به بهانه حمايت از اقليت کم شمار ترکمن هاي سوريه، هم دار و دسته شبه نظامي به راه بياندازد، هم نيروي زميني خود را به خاک کشور ديگر بفرستد و هم جنگنده روسي را که با دعوت رييس جمهور قانوني سوريه در حال بمباران مواضع تروريست هاست، سرنگون کند. اما وقتي پاي جمهوري اسلامي ايران به ميان مي آيد، حتي نبايد از شيعيان مظلوم بحرين حمايت زباني و ديپلماتيک کند، چون به زعم دستگاه ديپلماسي ما، موجب آزردگي کشور «دوست و برادر» عربستان سعودي مي شود!
حضور آشکار ارتش ترکيه در قلمرو سوريه
زرهپوش هاي گارد ملي عربستان که براي سرکوب شيعيان وارد بحرين شدند
ارتش مصر از شمال آفريقا مي تواند براي سرکوب حوثي هاي يمن، به امر عربستان، نيروي زميني اعزام کند، ولي جمهوري اسلامي مي بايست تا همين دو سال پيش بايد شهيدان مدافع حرم خود را به صورت ناشناس و در غالب مستندساز، خبرنگارو ......که در اثر تصادف يا سانحه جان خود را از دست دادند، تشييع جنازه مي کرد تا يک وقت به تريج قباي کشورهاي مدافع تکفيري ها برنخورد. برادر شهيد بزرگوار«حاج اسماعيل حيدري»، شير خستگي ناپذير جبهه هاي دفاع مقدس و دفاع از حرم، در مصاحبه با «دفاع پرس»(21 بهمن 1393) پرده از حقيقت تلخي برداشت:
"روزي که پيکرش را به امامزاده عبدالله آمل آوردند، مسئولان گفتند: از مسجد امام رضا(ع) و بي هيچ سر و صدايي او را تشييع ميکنيم و کسي نبايد بفهمد که او در سوريه به شهادت رسيده است....عکسهايي نيز از او با لباس سرداري از تهران آورده بودند. وقتي عکسها را ديدم فهميدم که حاجي سردار بوده است و او هيچ وقت به من که برادرش بودم نگفت. آن عکسهايي را هم که خودشان آورده بودند، اجازه ندادند در دست بگيريم. پيکر حاج اسماعيل با مظلوميت تشييع شد. سال قبل که به تهران رفته بوديم. در برنامه اي سردار جعفري را ديدم. از او گله کردم که سردار برادر ما شهيد مدافع حرم است اما او مظلوم مظلوم است. به ما ميگويند نگوييد که در سوريه شهيد شده است."
نيروهاي ارتش مصر در کنار ارتش سعودي در ماه هاي اول تجاوز نظامي به يمن
بايد خدمت کساني که مي فرمايند " امروز بايد به فکر منطقه قوي و قويتر باشيم و بايستي رقابتهاي مخرب و نابجا را کنار گذاشت"، عرض کرد که سخنان «ارمانگرايانه» و ايده آليستي شما زماني با واقعيت انطباق مي يابد و از حالت جملات انشاگونهي «بياييد همه با هم خوب باشيم»، خارج مي شود که دست کم «اعضاي ديگر خانواده»(به تعبير ايشان) دست کم حدي از نفوذ و قدرت منطقه اي را براي کشور ما مشروع و به حق بدانند. وقتي در نقطه مقابل، کشوري به خود حق مي دهد که هر کجا که از شيعيان اثري هست، نيروي نظامي براي سرکوب آن ها گسيل کند، پولِ به ويراني کشاندن سوريه را با گردنفرازي و افتخار پرداخت کند، براي تحريک طرف مقابل قرارداد صدها ميلياردي اسلحه با دشمن ان ببندد و دست در دوش يکديگر رقص شمشير کنند، تيم تروريستي براي ريختن خون شهروندان آن کشور اعزام مي کند(و ده ها جنايت و فضاحت ديگر)، ولي کوچک ترين حق مشروع، حتي براي حمايت ديپلماتيک از مظلومان هم کيش و آيين خود در منطقه براي ما قايل نيستند، صحبت از «منطقه قوي» به جاي «کشور قوي»، نوعي خودفريبي است.
هر گفتگويي، دست کم دو طرف دارد. گفتگو و تعامل، کنش هايي دست کم دوجانبه هستند. در برابر منطقي که مي گويد "ديگر وارد گفتگو با ايران نمي شويم»، «مشکل ما با اعتقاد ان ها به مهدي(عج) است»، «جنگ را به داخل ايران مي کشانيم»(اظهارات صريح بن سلمان در مصاحبه شبکه السعوديه)، آيا جايي براي تعامل و گفتگو باقي مي ماند؟
بن سلمان: جنگ را به دورن ايران مي کشانيم
منبع: خبرگزاری آریا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۹۶۰۲۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تغییر محاسبات منطقه با قدرت بازدارندگی ایرانی
نظم منطقه پس از قدرت نمایی تهران وارد مرحله جدیدی شده است؛ عملیات پیروزمندانه «وعده صادق» به روشنی نشان داد که موشکهای دوربرد ایران - که روزی توسط همین دشمنان فتوشاپ خوانده میشد - از دیوار آهنین و حریمی که دشمن صهیونیستی و حامیان آن برای امنیت خود ساخته بودند و به آن میبالیدند، عبور کرده و به متحدان صهیونیست نشان داد که این حفاظها که قرار بود منابع آمریکا و بلوک غرب را در منطقه غرب آسیا تامین کند از تارعنکبوت سستتر است.
این اقدام دفاعی کوبنده که با بایکوت خبری رسانههای صهیونیستی مواجه شد، چنان لرزهای را به تن مقامات این رژیم جعلی انداخت که از نگاه رسانهها دور نماند وابعاد مختلف عملیات تنبیهی وعده صادق، هفتهها محل بحث رسانهها بود، بازتاب گستردهای در رسانههای مختلف داشت و هیچ شبکهای اعم از موافق، مخالف و ممتنع از آن رد نشد و هر یک از محافل خبری باتوجه به رویکرد خود به تبیین زوایای پیدا و پنهان این عملیات پرداختند.
نشریه اکونومیست در گزارشی با پرداختن به این موضوع مینویسد: ایران با حمله تلافیجویانه خود به اراضی اشغالی «پیام قاطعی» را به این رژیم ارسال کرده است. البته این نشریه درقسمت دیگری از گزارشهایش، چشمانداز یک جنگ احتمالی تمامعیار میان ایران، رژیم صهیونیستی و آمریکا را «وحشتناک» خوانده و به این موضوع اعتراف میکند که حتی اگر حملات ایران تلفات قابلتوجهی نداشته باشد، اما پیامدهای «عمیقی» خواهد داشت.
اذعان رسانههای غربی به قدرت بازدارندگی تهران
روزنامه دیلیتلگراف چاپ انگلیس هم علاوهبر اینکه حملات ایران را «قدرتمند و ویرانگر» توصیف کرد، هشدار داد که این حمله به «سناریویی وحشتناک درخصوص جنگی تمامعیار میان ایران و اسرائیل دامن میزند، همچنین احتمالا پای آمریکا و انگلیس هم به این جنگ احتمالی کشیده شود.» این روزنامه انگلیسی خاطرنشان کرد که حملات تلافیجویانه ایران بدین معناست که رژیم صهیونیستی و غرب اکنون در موقعیت «نامعلوم و فوقالعاده خطرناکی» قرار دارد. این روزنامه در ادامه گزارش خود با اشاره به توان بازدارندگی ایران، تاکید کرد که «حمله جسورانه و طراحیشده» ایران نشان از بازدارندگی تهران در مقابل تلآویو دارد، اما میتواند جنگی تمامعیار را به دنبال داشته باشد. بنگاه خبررسانی دویچهوله یکی از این رسانهها بود که سعی داشت با جانبداری از صهیونیستها به ارائه این مسأله بپردازد، اما باوجود این نگرش نتوانست نافی قدرت موشکی کشورمان شود.
در بخشی از گزارش این رسانه آمده بود که «ایرانیها موشکهایی با بُرد بسیار طولانی و دقت بسیار خوب دارند. کشورهای زیادی در جهان نیستند که چنین موشکهایی داشته باشند.» گفتگو با یکی از کارشناسان مسائل نظامی اندیشکده مؤسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک درخصوص تحلیل پاسخ نظامی ایران به رژیم صهیونیستی، بخشی دیگری از برنامههای آن بود و این کارشناس نظامی اذعان کرد که ایران توانایی نظامی و دفاعی بالایی دارد، اما مخالفان اصلی او هم کشورهای هستند که رهبران مطلق فناوریهای نظامی در دنیا محسوب میشوند و همچنین عبارتی برای تخفیف قدرت دفاعی ایران که البته یک اعتراف ضمنی در آن نهفته است؛ اینکه ایران، توان دفاعی و نظامی خود را نه در سطوح پایین منطقهای، بلکه با سطوح عالی دفاعی و نظامی در دنیا تنظیم کرده است. روزنامه لسآنجلستایمز از دیگر رسانههایی است که به تاثیرات این اقدام تنبیهی ایران علیه صهیونیستها پرداخته و پیامدهای احتمالی آن را برای بایدن غیرقابل اجتناب دانسته و با نوعی هشدار به رئیسجمهور آمریکا نوشت: «یک درگیری گستردهتر در منطقه، تلاشهای دیپلماتیک با هدف کاهش تنشها و آزادی اسرا را متوقف میکند.
همچنین میتواند حمایتها از جو بایدن در انتخابات ریاستجمهوری برای مردمی که هفت ماه است از جنگ خسته شدهاند را کاهش دهد.» نیک روبرتسون، خبرنگار سیانان هم مثل همکارش در «بیبیسی» از قدرت موشکی ایران غافلگیر و متحیر شده است با اشاره به شدت حملات ایران به رژیم صهیونیستی و وضعیت آسمانهای اراضی اشغالی اذعان کرد: «من تاکنون چنین چیزی را در آسمانهای اینجا ندیده بودم.»
بررسی توان موشکی ایران در رسانههای صهیونیستی
اقدام تنبیهی ایران علیه صهیونیستها از داخل خاک خود در میان رسانههای صهیونیستی نیز بازتاب وسیعی داشت و این رسانهها ضمن بررسی ابعاد این عملیات، توانایی جمهوری اسلامی ایران برای درگیری با صهیونیستها را مورد تحلیل و ارزیابی قرار دادند؛ البته این مسأله پیش از وقوع این عملیات در روزنامه تایمز اسرائیل مطرح شده بود. این رسانه با تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی ایران بزرگترین قدرت موشکی در غرب آسیاست به نقل از شبکه ۱۲ رژیم اسرائیل از این مطلب رونمایی کرد که «موشکهای بالستیک شلیکشده از ایران ۱۲ دقیقه طول میکشد تا به اسرائیل برسد، موشکهای کروز دو ساعت طول میکشد و پهپادهایی که از جمهوری اسلامی پرتاب میشود ۹ ساعت طول میکشد تا به هدف خود برسد.» اورشلیمپست دیگر رسانه صهیونیستی هم در تحلیل پاسخ موشکی ایران به سرزمینهای اشغالی به بررسی تواناییهای یکی از موشکهایی پرداخته که با عبور از سپر دفاع ضدموشکی رژیم صهیونیستی کارنامه خوبی از خود بر جای گذاشته است: «این حمله اولین استفاده عملیاتی از موشک بالستیک جدید ایرانی، عماد بود که سال گذشته نیز معرفی شد. نوآوری اصلی این موشک قابل مانور این است که در زمان پرتاب بر روی یک مسیر بالستیک از پیش تعیین شده پرواز نمیکند. با اینحال، میتواند پس از ورود به جو برای فریب سامانههای دفاع موشکی رهگیری و موشکهای رهگیر که برای رهگیری آن پرتاب میشوند، مانور دهد. عماد با بردی در حدود ۱۷۰۰ کیلومتر به ایران اجازه میدهد از عمق خاک خود به اسرائیل موشک پرتاب کند. انرژی آن از سوخت مایع تامین میشود. سر جنگی آن نیز بهطور قابلتوجهی بزرگتر از موشکهای کروز و راکتهای سنگین شلیک شده بهسوی اسرائیل است.»
اقدام تنبیهی ایران در امتداد حملات محور مقاومت
گاردین از دیگر رسانههای غربی است که به تحلیل تواناییهای اقدام نظامی ایران پرداخته است. این رسانه این عملیات را اولین حمله یک کشور خارجی به اسرائیل در طول سه دهه گذشته معرفی میکند. حملهای که البته ایالاتمتحده، بریتانیا، اردن و فرانسه به کمک آمدند تا بتوانند ضربات آن را کاهش دهند. گاردین این حمله را از مصادیق و نشانههای تضعیف بازدارندگی امنیتی و نظامی اسرائیل توصیف کرد. بازدارندگی رو به ضعفی که پیش از این با رویدادهایی مثل طوفانالاقصی در نوار غزه، درگیری با حزبا... لبنان در مرزهای شمالی سرزمینهای اشغالی و تلاش برای حملات پهپادی از سوی حوثیهای یمن ضربات متعددی خورده و زیر سؤال رفته بود. در بین رسانههای منطقه و جهان عرب هم شبکه الجزیره از رسانههایی بود که در اوج تنش بین جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی در گزارش مفصلی به تبیین تواناییهای دفاعی ایران بهخصوص در حوزه پدافند هوایی پرداخت. الجزیره با اشاره به اینکه ایران در حوزه نیروی هوایی و جتهای جنگنده دارای ضعف است؛ صریحا به این موضوع هم اشاره کرده که ایران تلاش کرده با توسعه برنامههای موشکی و پهپادی، این ضعف را جبران کند. الجزیره در ادامه تأکید کرده که ایران برای بهبود سامانههای دفاع هوایی خود تمرکز کرده و این کار علاوه بر آن است که برخی پایگاههای هوایی، انبارهای موشکی و تاسیسات هستهای خود را برای محافظت در برابر مهمات سنگرشکن آمریکایی و اسرائیلی در دل کوه و در اعماق زمین احداث کرده است.
نمایش فقدان عمق استراتژیک صهیونیستها در عملیات وعده صادق
ابراز نظر در خصوص جایگاه قدرتمند ایران در مباحث نظامی در گزارشهای دیگر نیز تکرار شده و رسانهها و کارشناسان غربی به توان جمهوری اسلامی ایران برای دفاع از منافع خود بهصراحت یا تلویحا اشاره کردهاند. اندیشکده آمریکایی شورای آتلانتیک از دیگر مراکزی است که به این موضوع پرداخته است. در میان سطور و کلمات گزارش پایگاه اینترنتی این اندیشکده میتوان رشحات معادله جدید منطقه غرب آسیا را یافت که البته این مرتبه توسط ایران در حال وضع شدن است. نوعی نظم منطقهای که این مرتبه ایران معمار آن است.
در بخشهایی از این گزارش آمده است: «حمله بیسابقه ۱۴ آوریل ایران به خاک اسرائیل یک تیر هشدار بود. این نشان میدهد که تهران توانایی بالقوهای برای ایجاد ضربهای به برتری هوایی هولناک اسرائیل علیرغم فقدان نیروی هوایی مدرن دارد.» نویسنده در بخش دیگری از گزارش به دو مسأله دیگر هم اشاره میکند. نخست آنکه عملیات «وعده صادق» که به مداخله کشورهای آمریکا، انگلیس، اردن، فرانسه و چند کشور دیگر برای محافظت از سامانههای دفاعی صهیونیستها منجر شد بهوضوح «فقدان عمق استراتژیک و راهبردی» رژیمصهیونیستی را به نمایش گذاشت؛ مفهومی که هرقدر حداقلی باشد، توانایی یک نظام سیاسی در دفاع از خود را هم کاهش میدهد. دیگر آنکه این حمله که بزرگترین حمله پهپادی و موشکی تاریخ تا این لحظه محسوب میشود «استراتژیستهای دفاعی در آمریکا و اسرائیل را وادار میکند تا محاسبات خود را درباره محدودیتهای تحمل خطر و تواناییهای ایران تغییر داده و درباره آن تجدیدنظر کنند.» این گزارش با این عبارات معنادار به پایان میرسد: «درحالیکه بیشتر بحث درگیری ایران واسرائیل برحملات زمینی نیابتی، عملیات مخفیانه وجنگ سایبری متمرکزشده است، حمله ایران به اسرائیل نشاندهنده تشدید دور جدید و خطرناکی در آسمان است.» اهمیت این اشاره شورای آتلانتیک وقتی معنادارتر میشود که در نظر بیاوریم پیشفرض تحلیلگران و اندیشکدههای نظامی غرب درباره جمهوری اسلامی، ضعف ایران در پوشش امنیت هوایی خود بود. حالا یکی از مهمترین اندیشکدههای غربی به این موضوع اشاره میکند که پاسخ تنبیهی ایران، ساحت درگیریها با صهیونیستها را تغییر داده و از حوزه فضای سایبر و نبردهای اطلاعاتی و درگیریهای روی زمین به آسمان نیز کشانده است.
گزارش واشنگتنپست از توانایی موشکی ایران
رسانههای همراستا با صهیونیستها با گزارشهای مغرضانه تلاش کردند از ابعاد فنی و نظامی این عملیات مشروع دفاعی بکاهند؛ واشنگتنپست ازجمله این مراکز بود که با اتکا بر ادعای صهیونیستها مبنی بر رهگیری ۹۹ درصد شلیکها سعی داشت شکست سامانه دفاعی در مقابل موشکهای ایرانی را لاپوشانی کند، اما نتوانست این حقیقت را انکار کند که زرادخانه موشکهای بالستیک ایران، بزرگترین زرادخانه موشکی در کشورهای غرب آسیاست. بومی بودن توان تسلیحاتی جمهوری اسلامی ایران، توانایی ارتقا و بهبود برخی از سامانهها، افزایش برد و دقت موشکهای ایرانی از نکات مهم گزارش واشنگتنپست بود. این رسانه مطرح آمریکایی این موضوع را هم مورد تأکید قرار داده که عملیات وعده صادق محک خوبی برای ایران بود تا نقاط قوت و ضعف شبکه پدافندی رژیمصهیونیستی را شناسایی کند. شواهد نشان میدهد که طرفهای غربی ازجمله آمریکاییها به توان جمهوری اسلامی در زمینه دفاعی پی برده بودند و به این دلیل بود که بایدن صراحتا اعلام کرد در هیچ عملیاتی علیه ایران شرکت نمیکنیم؛ اما این عملیات نشان داد که ایران در شرایط تحریم نیز از تقویت قدرت بازدارندگی خود عقب ننشسته است مضاف بر اینکه ایران باپایینترین کلاس پهپادی وتعدادمحدودی ازموشکهای میانرده، دست به این اقدام نظامی زدوصهیونیستها درصورت کوچکترین خطا باید منتظر سیلی بهمراتب سختتر باشند که مقدمه نابودی آنها خواهد بود.
منبع: روزنامه جام جم
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی